انسان تاب آور از منظر رهبری
انسان تاب آور از منظر رهبری
انسان تاب آور از منظر رهبری: حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای درس خارج فقه (۱۳۹۸/۱۰/۰۳) به شرح حدیثی دربارهی سیرهی رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) پرداختند که در آن چند مورد از رفتارهای مردمی پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) بیان شده بود. رهبر انقلاب با اشاره به لزوم درس گرفتن از این ویژگی، زندگی پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) و امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را به قلهای تشبیه کردند که همگان باید به سمت آن حرکت کنند. با توجه به اهمیت این مسأله بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از بیانات رهبرانقلاب دربارهی سیرهی مردمی رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله) را مرور میکند. انسان تاب آور از منظر رهبری
با طبقات پایین جامعه دوستی و رفاقت میکرد
پیامبر، هرگز خلق و خوی مردمی و محبت و رفق به مردم و سعی در استقرار عدالت در میان مردم را فراموش نکرد؛ مانند خود مردم و متن مردم زندگی کرد؛ با آنها نشستوبرخاست کرد؛ با غلامان و طبقات پایین جامعه، دوستی و رفاقت کرد؛ با آنها غذا میخورد؛ با آنها مینشست؛ با آنها محبت و مدارا میکرد؛ قدرت، او را عوض نکرد؛ ثروت ملی، او را تغییر نداد؛ رفتار او در دوران سختی و در دورانی که سختی برطرف شده بود، فرقی نکرد؛ در همه حال با مردم و از مردم بود؛ رفقِ به مردم میکرد و برای مردم عدالت میخواست.
بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
در شرایط سخت و دوران جنگ همراه مردم بود
در جنگ خندق، وقتی که مسلمین در مدینه از همه طرف تقریباً محاصره بودند و غذا به مدینه نمیآمد و آذوقهی مردم تمام شده بود، به طوری که گاهی دو روز، سه روز کسی غذا گیرش نمیآمد که بخورد، در همان حال پیامبر اکرم خودش در خندق کندن در برابر دشمن، با مردم مشارکت میکرد و مانند مردم گرسنگی میکشید. در روایت دارد، فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) که برای حسن و حسین – که کودکان خردسالی بودند – مقداری آرد دست و پا کرده بود و نان مختصری پخته بود، دلش نیامد که پدر خود را گرسنه بگذارد. تکهیی از آن نانی که برای بچهها پخته بود، برای پدرش برد. پیامبر فرمود: دخترم! از کجا آوردهای؟ گفت: مال بچههاست. پیامبر لقمهیی در دهانشان گذاشتند و خوردند. طبق روایت – که گمان میکنم سند روایت هم سند معتبری است – پیامبر فرمود: من سه روز است که هیچ چیز نخوردهام! بنابراین، او مثل خود مردم و در کنار مردم بود و با آنها رفق و مدارا میکرد.
بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
در مقابل رفتار خشن مردم، با خوشرویی برخورد میکرد
بعد از فتح طائف، غنایم زیادی به دست پیامبر رسید و او آنها را بین مسلمین تقسیم میکرد. عدهیی از مسلمانان ایمانهای راسخ داشتند، که آنها کنار بودند؛ عدهیی هم از این تازهمسلمانان و قبایل اطراف مکه و طائف بودند، که بر سر پیامبر ریختند و غنیمت خواستند؛ پیامبر را اذیت کردند، محاصره کردند؛ پیامبر میداد، میگرفتند؛ اما باز میخواستند! کار به جایی رسید که عبای روی دوش پیامبر هم به دست این عربهای تازه مسلمانِ ناهموار و خشن افتاد! اینجا هم که در اوج عزت و قدرت بود، پیامبر باز با مردم با همان رفق، با همان مدارا و با همان خوشرویی رفتار کرد؛ با خوشاخلاقی و خوشخلقی صدایش را بلند کرد و گفت: «ایهاالنّاس ردّوا علىّ بردی»؛ ای مردم! عبایم را به من برگردانید! این، وضع معاشرت پیامبر با مردم بود. انسان تاب آور از منظر رهبری
بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
مثل بندگان روی زمین مینشست و غذا میخورد
پیامبر با غلامان نشستوبرخاست میکرد و با آنها غذا میخورد. او بر روی زمین نشسته بود و با عدهیی از مردمان فقیر غذا میخورد. زن بیاباننشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسولالله! تو مثل بندگان غذا میخوری؟! پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحک ای عبد اعبد منّی»؛ از من بندهتر کیست؟
بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
از فامیلهای اشرافزاده بود اما رفتار متواضعانه داشت
پیامبر در مقابل مردم مثل بندگان غذا میخورد و مثل بندگان مینشست؛ نه مثل اشرافزادهها: «کان رسولاللَّه (ص) یأکل اکل العبد و یجلس جلوس العبد»؛ پیامبر جزو فامیلهای اشرافزاده بود؛ اما رفتار او با مردم خود، رفتار متواضعانهای بود. به آنها احترام میکرد؛ به آنها فخر و تعنّد نمیفروخت؛ اما اشاره و نگاه مبارکش بر تن امپراتوران آن روز عالم – در سالهای آخر عمرش – لرزه میانداخت. این عزّت است.
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
بدون تکبر و جبروت با مردم معاشرت داشت
این رفتار پیامبر با مردم بود؛ معاشرت انسانی، معاشرت حَسَن، معاشرت مانند خود مردم، بدون تکبر، بدون جبروت. با اینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم میکردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی میکرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمیشد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است.
بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
انسان تاب آور از منظر رهبری
از ستمدیدگان در همه شرایط دفاع میکرد
[پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله)] امین، راستگو، صبور و بردبار بود. جوانمرد بود؛ از ستمدیدگان در همه شرایط دفاع میکرد. درستکردار بود؛ رفتار او با مردم، بر مبنای صدق و صفا و درستی بود. خوش سخن بود؛ تلخ زبان و گزندهگو نبود.
بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
پاکدامن و معروف به عفت و حیا بود
[پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله)] پاکدامن بود؛ در آن محیط فاسد اخلاقی عربستانِ قبل از اسلام، در دوره جوانی، آن بزرگوار، معروف به عفت و حیا بود و پاکدامنی او را همه قبول داشتند و آلوده نشد. اهل نظافت و تمیزی ظاهر بود؛ لباس، نظیف؛ سروصورت، نظیف؛ رفتار، رفتار با نظافت. شجاع بود و هیچ جبهه عظیمی از دشمن، او را متزلزل و ترسان نمیکرد. صریح بود؛ سخن خود را با صراحت و صدق بیان میکرد. در زندگی، زهد و پارسایی پیشه او بود. بخشنده بود؛ هم بخشنده مال، هم بخشنده انتقام؛ یعنی انتقام نمیگرفت؛ گذشت و اغماض میکرد. انسان تاب آور از منظر رهبری
بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
بسیار با ادب بود و به کسی اهانت نمیکرد
[پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله)] بسیار با ادب بود؛ هرگز پای خود را پیش کسی دراز نکرد؛ هرگز به کسی اهانت نکرد. بسیار با حیا بود. وقتی کسی او را بر چیزی که او بجا میدانست، ملامت میکرد – که در تاریخ نمونههایی وجود دارد – از شرم و حیا سرش را به زیر میانداخت. بسیار مهربان و پر گذشت و فروتن و اهل عبادت بود. در تمام زندگی آن بزرگوار، از دوران ن%